جدول جو
جدول جو

معنی ظل اول - جستجوی لغت در جدول جو

ظل اول
سایه نخست خرد یکم نخستین بر آینده از خدا زبانزد فرزانی
تصویری از ظل اول
تصویر ظل اول
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در اول
تصویر در اول
در اول اولا مقابل در آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط اول
تصویر خط اول
نخستین وات، گواژ (کنایه) خدایخانه، تختگاه خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقل اول
تصویر عقل اول
در فلسفه آنچه نخستین بار از ذات حق صادر شده
فرهنگ فارسی عمید
سایه خدا در شاهنامه نخستین فرمانروای خودکامه ای که خود را سایه خدا خوانده اسکندر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علت اول
تصویر علت اول
انگیزه نخست انگیزه نخست خرد نخستین
فرهنگ لغت هوشیار
خرد نخست نور اول نور اقرب (در فرزان سهر وردی) : خرد نخست شید نخست ویسپ آگاه ویسپ آگاه خرد یکم خرد نخست خرد نخست خرد جدا گشته انگیزه نخست خرد نخستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلال
تصویر ظلال
ظلّ ها، سایه ها، جمع واژۀ ظلّ
ظلّه ها، سایه بان ها، جمع واژۀ ظلّه
فرهنگ فارسی عمید
سایه افکن، سایه ابر، سایبان، جمع ظل، سایه ها، جمع ظله، سایبان ها آنچه بر کسی یا روی چیزی سایه بیاندازد مانند ابر، سایه بان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلول
تصویر ظلول
جمع ظل سایه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلول
تصویر ظلول
((ظُ))
جمع ظل، سایه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظلال
تصویر ظلال
جمع ظل، سایه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظلال
تصویر ظلال
((ظِ))
سایبان، سایه ابر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظلال
تصویر ظلال
آنچه بر کسی یا بر روی چیزی سایه می اندازد مانند ابر یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید